質問 ![]() |
答え ![]() |
|||
---|---|---|---|---|
مقطع
|
1. بخش 2. فصل 3. دوره 4. مرحله 5. قسمت 6. نقطه (در برخی مواقع، مانند مقطع زمانی) 7. پایاننامه (در موارد خاص علمی و تحصیلی) 8. تحول (در معانی خاص) • مقطع تحصیلی → دوره تحصیلی • مقطع زمانی خاص → دوره زمانی خاص • مقطع از زندگی → بخش از زندگی • مقطع از یک پروژه → مرحلهای از یک پروژه
|
|||
توفیقات
|
1. موفقیتها 2. دستاوردها 3. پیروزیها 4. کامیابیها 5. فتحها (در برخی مواقع معنای نظامی و پیروزیهای بزرگ) 6. برکات (در معنای معنوی و الهی) 7. سعادتها (به ویژه در زمینههای دینی و اخلاقی) → موفقیتهای او در زندگی حاصل تلاش و کوششهایش بود. • توفیقات معنوی از طرف خداوند به او عطا شد → کامیابیهای معنوی از طرف خداوند به او بخشیده شد
|
|||
اوضاع
|
وضعیتها 2. شرایط 3. حال و هوا 4. موقعیتها 5. حال (در برخی مواقع، به ویژه برای وضعیتهای احساسی) 6. حالات 7. وضع (گاهی در معنای خاص یا رسمیتر) اوضاع سیاسی کشور نگرانکننده است → شرایط سیاسی کشور نگرانکننده است
|
|||
مسائل
|
1. موضوعات 2. مشکلات 3. پرسشها (در زمینههای علمی یا تحقیقی) 4. چالشها 5. معضلات (در موارد اجتماعی یا پیچیده) 6. امور 7. موارد 8. دغدغهها (در موارد ذهنی یا فکری) موضوعات اقتصادی کشور یا مشکلات اقتصادی کشور • مسائل اجتماعی → چالشهای اجتماعی یا مشکلات اجتماعی • مسائل ریاضی → پرسشهای ریاضی یا تمرینهای ریاضی
|
|||
حضور
|
بودن 2. آمدن 3. شرکت 4. وجود (در جایی) 5. ظاهر شدن 6. پیدا شدن (در جایی) 7. شکفتن (در متون ادبی)
|
|||
رزمندگان
|
1. جنگجویان 2. نبردکنندگان 3. سربازان (در برخی موارد) 4. مجاهدان (در متنهای مذهبی یا انقلابی) 5. دلیران / دلاوران (در ادبیات) 6. مدافعان (اگر نقش دفاعی داشته باشند)
|
|||
باطل
|
1. نادرست 2. بیارزش 3. بیاثر 4. بیهوده 5. لغو 6. پوچ 7. منقضی (در اسناد و اعتبارها) 8. فسخشده / از بینرفته (در حقوق و قانون
|
|||
گرایش
|
1. تمایل 2. علاقه 3. میل 4. جهتگیری 5. رغبت 6. توجه 7. روند (در برخی موارد، مانند روند فکری یا اجتماعی)
|
|||
صنایع
|
1. حرفهها 2. کارها (در بعضی موارد بهویژه در زمینههای فنی و تولیدی) 3. فنون (در زمینههای خاص مثل صنایع دستی) 4. تولیدات 5. هنرها (در برخی مواقع، بهویژه در صنایع دستی و هنری
|
|||
عامل
|
1. دلیل 2. سبب 3. مؤثر 4. فاکتور (در زمینههای علمی و تجزیه و تحلیل) 5. محرک 6. کنشگر (در برخی متون فنی یا فلسفی) 7. سببساز 8. مؤثر در وقوع فقر یکی از عوامل اصلی بیماری است → فقر یکی از دلایل اصلی بیماری است عامل موفقیت او تلاش زیاد بود → دلیل / سبب موفقیت او تلاش زیاد بود
|