dogs bell

 0    35 フィッシュ    guest2739449
印刷 遊びます 自分をチェック
 
質問 答え
John’s dog was a bad dog.
学び始める
سگ جان سگ بدی بود.
He bit people frequently.
学び始める
او اغلب مردم را گاز می گرفت.
John had great concern about this.
学び始める
جان نگران این موضوع بود.
It was not an appropriate way for a dog to behave.
学び始める
این روش مناسبی برای رفتار سگ نبود.
His friends in the village always expected the dog to bite them.
学び始める
دوستانش در روستا همیشه انتظار داشتند که سگ آنها را گاز بگیرد.
The news about John’s dog spread through the village
学び始める
خبر سگ جان در دهکده پخش شد
None of the people wanted to go to John’s house.
学び始める
هیچ یک از مردم نمی خواستند به خانه جان بروند.
John tried to instruct the dog to behave,
学び始める
جان سعی کرد به سگ دستور دهد که رفتار کند،
He tried to be patient and teach the dog to be calm.
学び始める
او سعی کرد صبور باشد و آرامش را به سگ بیاموزد.
John didn’t want to punish the dog.
学び始める
جان نمی خواست سگ را تنبیه کند.
How will I stop my dog’s bad habit?”
学び始める
چگونه عادت بد سگم را ترک کنم؟»
John’s friend came to talk to him about the issue.
学び始める
دوست جان آمد تا در مورد این موضوع با او صحبت کند.
During their important meeting,
学び始める
در دیدار مهمشان،
The people in the village asked me to represent them
学び始める
مردم روستا از من خواستند که نماینده آنها باشم
We want your dog to stop this habit
学び始める
ما می خواهیم سگ شما این عادت را ترک کند
Why don’t you put a bell around the dog’s neck?
学び始める
چرا زنگ دور گردن سگ نمیزنی؟
This way, we would hear your dog coming down the street.”
学び始める
به این ترتیب، صدای سگ شما را می شنویم که از خیابان پایین می آید.»
John thought this was a great idea
学び始める
جان فکر کرد این ایده عالی است
Now, people could stay away from the dog.
学び始める
حالا مردم می توانستند از سگ دور بمانند.
It would not be able to bite anyone anymore.
学び始める
دیگر نمی تواند کسی را گاز بگیرد.
The dog liked the bell,
学び始める
سگ زنگ را دوست داشت،
People looked at him when they heard his bell
学び始める
مردم با شنیدن زنگ او به او نگاه کردند
This made the dog very content
学び始める
این باعث شد سگ بسیار راضی باشد
He liked the song the bell played when he walked
学び始める
او آهنگی را که هنگام راه رفتن زنگ می زد، دوست داشت
One day, John’s dog strolled through the village and met some other dogs
学び始める
یک روز ، سگ جان در روستا قدم زد و با چند سگ دیگر ملاقات کرد
He expected them to want a bell like his.
学び始める
او انتظار داشت که آنها زنگی مانند او بخواهند.
But they laughed at his bell.
学び始める
اما آنها به زنگ او خندیدند.
They said the bell made people avoid him.
学び始める
گفتند زنگ باعث شد مردم از او دوری کنند.
John’s dog shook his head.
学び始める
سگ جان سرش را تکان داد.
No, they look at me because they like the bell.”
学び始める
نه، آنها به من نگاه می کنند، زیرا آنها زنگ را دوست دارند.»
You have the wrong idea of what makes you popular
学び始める
شما تصور اشتباهی از آنچه شما را محبوب می کند دارید
Of course they like your bell.
学び始める
البته آنها زنگ شما را دوست دارند.
It tells them where you are so they can avoid you
学び始める
به آنها می گوید کجا هستید تا بتوانند از شما دوری کنند
You aren’t able to bite them anymore!”
学び始める
شما دیگر نمی توانید آنها را گاز بگیرید!»
You see, being popular isn’t something positive when it’s for the wrong reason.
学び始める
می بینید، محبوب بودن وقتی به دلیل اشتباهی باشد چیز مثبتی نیست.

類似のフラッシュカードを参照してください。

درس ۱۶2گذشتهLibro Attiva 2درس منعقدهokدرس15لغات 3خودی

コメントを投稿するにはログインする必要があります。